خانواده به عنوان یکی از بنیادی ترین نهادها در جامعه، نیاز به مسئول یا سرپرست
دارد. هر تشکل و اجتماعی که فاقد مقام مسئول یا سرپرست باشد، دچار نابسامانی و هرج
و مرج خواهد شد.
اینک باید دید در راستای مصلحت این نهاد مهم جامعه، مسئولیت را
به چه کسی باید واگذار کرد؛ مرد؟ زن؟ یاهردو؟
برخی معتقدند: رهبری و سرپرستی دسته جمعی، که زن و مرد مشترکاً آن را به عهده
بگیرند، مفهومی ندارد بلکه در واقع به معنای فقدان مسئول و سرپرست در چنین تشکل
بنیادی جامعه است که قانون مدنی ایران از این نظر پیروی کرده است.
استدلال
طرفداران این نظریه این است که می گویند: زن از نظر عواطف، بر مرد برتری دارد و مرد
از نظر فکر و اندیشه، و چون در اداره امور به نیروی تعقل و تفکر احتیاج بیشتری است،
عقل سلیم حکم می کند که بار سنگین و پر مسئولیت اداره خانواده را باید برعهده مرد
نهاد. براساس قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران، پس از انعقاد عقد نکاح، هریک از
زوجین حقوق و تکالیفی در مقابل یکدیگر پیدا خواهند نمود. ماده 1105 به صراحت، ریاست
بر خانواده را از ویژگی ها و مسئولیت های شوهر بیان کرده است. البته ذکر این نکته
اهمیت دارد که لفظ ریاست از قانون فرانسه به قانون مدنی ایران راه یافته است؛ در
حالیکه در اسلام عنوان قوام به کار رفته است (1)
برخی از حقوقدانان همچون دکتر کاتوزیان، هدف از ریاست را حفظ سلامت و استحکام
خانواده دانسته و تفسیر ریاست را از این جهت در محدوده مصلحت خانواده ضروری می
شمارند و به همین جهت، عمل مردی که از مصلحت خانواده غافل بماند و از موقعیت خود
سوءاستفاده کند را در چارچوب ریاست قابل توجیه نمی دانند. این نظر حتی ریاست را حق
مرد نمی داند بلکه قواعد ناظر به ریاست مرد را از قواعد مربوط به نظم عمومی دانسته
که مرد نمی تواند به اختیار از آن بگذرد.(2)
براین اساس مرد نمی تواند ریاست را
مستمسک قرار دهد و هر اقدامی علیه زن انجام دهد، بلکه موظف به رعایت مصلحت خانواده
و حسن معاشرت با زوجه است.
تفسیر دیگر، ریاست مرد را به آن معنا دانسته است که
زن در مورد اختلاف از نظر مرد پیروی نماید.(3)
نظر دیگر ریاست را تصمیم گیری
نهایی در امور خانواده و مراعات مصالح آن دانسته است و در تمثیل به انتخاب موارد
سکونت و انتخاب شغل زن توسط مرد اشاره کرده است. (4).
در واقع نکاح از حيث حقوق
و وظايف زوجين در اغلب كشورهاى اسلامى آثار كم و بيش يكسان و مشابهى دارد. حقوق و
تكاليف مهم مشترك زوجين در اين كشورها به طور خلاصه همان حسن معاشرت و معاضدت و
تشييد مبانى خانواده و تلاش در اداره زندگى زناشويى و وفادارى زن و شوهر نسبت به
يكديگر است. در اكثر اين كشورها شوهر به عنوان رياست خانواده عمل مى كند و مرد در
عين حال كه در امور مشترك زناشويى و خانواده به عنوان تصميم گيرنده موثر، مداخله
داشته و روابط خانوادگى را تنظيم مى كند، سلطه اى در اموال اختصاصى زن نخواهد
داشت.
اما حقوقدانان در تعیین محدوده ریاست نوشته اند : مرز ریاست همانا عادات و
سنن و عوامل حاکم بر خانواده است. (5)
ریاست خانواده مقامی است که برای تثبیت و
مصلحت خانواده به مرد داده شده است و یک امتیاز و حق فردی برای مرد محسوب نمی شود.
ریاست خانواده بیشتر یک وظیفه اجتماعی است که برای تامین سعادت خانواده به مرد محول
گردیده و نمی تواند از آن سوء استفاده نماید و برخلاف عرف و مصلحت خانواده به کار
برد.(6)
باید توجه داشت که این برتری جنس مرد بر زن در ریاست و اداره
خانواده، از حیث وزن انسانی و اجتماعی او نیست، بلکه براساس مصلحت اجتماعی و از باب
خاصیت های طبیعی و فطری زن و مرد است. قرآن کریم هیچ نقشی برای جنسیت، در برتری و
کرامت انسانی، قائل نشده است. زن و مرد به خاطر زن بودن یا مرد بودن، بر دیگری
امتیاز ندارد و هردو از نظر آفریدگار جهان، انسانند و از حقوقی مساوی
برخوردارند.
بنابراین ریاست شوهر بر خانواده، به هیچ وجه استبداد یا تحکم و یا
به زعم بعضی، اختیار مالکانه نیست، از این رو، زنان تا آن حد موظف به اطاعت از شوهر
هستند که مربوط به حقوق همسران است و هرگز مردان، حق دخالت در اموال و درآمدهای
اقتصادی زنان را ندارند و حتی وظیفه رسیدگی به کارهای شخصی شوهر، اعم از تهیه غذا
یا شستن لباس و ... نیز به عهده آنها نیست؛ نه تنها چنین وظیفه ای ندارد، بلکه حتی
در امور شخصی زن، شوهر موظف است در صورت نیاز و متعارف بودن آن، برای او خادم
بگیرد.
نکته مهم در این بحث این است که مسئولیت مدیریت و ریاست بر خانواده به
لحاظ جنبه امری و تکلیفی قابل اسقاط یا واگذاری نیست، بنابراین زوجین نمی توانند با
انعقاد قرارداد خصوصی یا شرط ضمن عقد، این موقعیت را نادیده انگارند یا از اقتدار
قانونی آن بکاهند و یا قلمرو آن را محدود سازند. (7)
[ بازدید : 121 ] [ امتیاز : 1 ] [ نظر شما : ]